رسته‌ها

شاه اسماعیل صفوی، مرشد سرخ کلاهان

شاه اسماعیل صفوی، مرشد سرخ کلاهان
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 23 رای
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 23 رای
در این کتاب زندگی شاه اسماعیل اول در مجموعه ای از تحرکات، نبردها، خونریزی ها، ضعف ها، قدرت ها، پیروزی ها و شکست های خود با در نظر داشتن عوامل و زمینه های اجتماعی و سیاسی ایران بررسی شده است و شیوه آن پی گیری در یافتن و ترکیب کردن و منعکس ساختن پدیده های قانونمندیس که برآمدن و استیلای سلسله صفویه را موجب شد و پرداختن به سرشت و سرگذشت شاه اسماعیل، به عنوان بنیان گذار پادشاهی در این سلسله هم به این بهانه است.

مروری بر کتاب:
اسماعیل، تنها یک سال بود که به همراه هفت مرید و صوفی فدایی خود از روستای لاهیجان خارج شده و برای رسیدن به حکومت آرمانی خود به سوی تبریز حرکت می‌کرد. ۱۴ سال بیشتر نداشت که با دیدن رویایی تصمیم به قیامی مذهبی-تصوفی گرفت. در کتاب عالم آرای صفوی آمده است: «... دید جمعی آمدند و پسری در حدود سن ۱۴ سالگی بود، جوان سرخ موی، سفید روی، میش چشمی و تاج سرخ در سر او و او را آوردند آن جوان سلام داده دست بر سینه نهاده ایستاد. آن شهریار گفت: ای اسماعیل حال وقت آن شد که خروج کنی. گفت: امر از آن حضرت است. آن شهریار فرمود: پیش بیا، پیش آمده کمرش را گرفته، سه مرتبه کند و او را بر زمین گذاشت و کمرش را با دست مبارک بست و تاج را بر سرش گذاشت و... شمشیری آن حضرت طلبید از ملازمان خود و به دست مبارک خود بر کمرش بست و گفت: برو که تو را رخصت است.»
قیام اسماعیل به همراه مریدان و پیروان آنان بر اساس همین رویا شکل گرفت و به بزرگ‌ترین قیام شیعیان در ایران تبدیل شد. در آن زمان کشور ایران کشوری مسلمان و سنی‌نشین بود؛ و شیعیان از بیم جان به انزوا فرو رفته بودند و در اینگونه جامعه‌ای همراه ساختن مردم با عقاید شیعه اثنی‌عشری کاری بس دشوار بود؛ به گفته حمدالله مستوفی در نزههالقلوب، شیعیان ایران در آن زمان محدود به شهرهای قم، سبزوار، کاشان، اردستان، شهرری و روستاهای ساوه می‌شدند. تاریخ همواره مبین این بوده است که قیام اقلیت برای پیروزی دست به خشونت و خونریزی می‌زند. اسماعیل جوان و پیروان او هم از این امر مستثنی نبودند. با اعلام خروج اسماعیل به نام ائمه‌اطهار برخی ایلات که به تشیع رغبت و علاقه‌ای داشتند، بدون خشونت به او پیوستند و همین حضور و افزایش ناگهانی که حامیان را تا مرز ۳ هزار نفر رسانده بود، امکان خشونت صوفیان صفوی را دو چندان کرد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
315
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mehrzadparsadust
mehrzadparsadust
1398/06/03

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شاه اسماعیل صفوی، مرشد سرخ کلاهان

تعداد دیدگاه‌ها:
2
دهه سوم سده دهم هجرى / 16 م یعنى از 930 ق / 1524 م تا 940 ق / 1533 م را مى‏توان دوره فترت سلطنت قزلباشى دانست، پس از یک دوره مقدماتى فرمانروایى سه نفره رؤساى قزلباش در 932 - 3 ق / 1526 - 7 م جنگى درگرفت؛ سپس نوبت به فرمانروایى دو نفره روملو و تکلو رسید که در آن تفوق با تکلو بود «933 - 7 ق / 1527 - 30 م»، و سرانجام نوبت برترى شاملو رسید «937 - 40 ق / 1530 - 4 م». در 940 ق / 1533 - 4 م شاه طهماسب، حسین خان شاملو، رئیس قبیله شاملو و فرمانرواى واقعى کشور را به قتل رساند. چون این شخص لله محمد میرزا، فرزند خردسال شاه و از خویشاوندان نزدیک شاه طهماسب بود، عمل شاه بسیار مؤثر افتاد و نشانه آن بود که شاه مى‏خواهد از آن پس هم اسما" و هم رسما"، خود فرمانروایى کند. دو عمل دیگر که در این هنگام توسط شاه طهماسب صورت گرفت به این تصمیم قوت بیشترى بخشید؛ طهماسب اجازه نداد که طایفه شاملو، فرد دیگرى را به فرماندهى قبیله انتخاب کند، بلکه آن را تحت فرمان مستقیم برادر کوچکترش بهرام میرزا قرار داد؛ و یک ایرانى را گماشب تا عهده دار منصب وکیل باشد. طهماسب که بدین ترتیب قدرت را در دست گرفت، به مدت چهل سال دیگر در قدرت باقى ماند؛ تا آن که در 982 ق / 1574 م بیمارى شاه، بار دیگر فرصتى را براى قزلباش فراهم آورد تا به قدرت سلطنتى بى اعتنایى نماید.
شاه اسماعیل صفوی، مرشد سرخ کلاهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک